سنجش اثربخشی تبلیغات یکی از فاکتورهای مهم و تعیینکننده در موفقیت کپی رایتینگ است. چرا که تنها با آگاهی از نتیجه اثر، بررسی رفتار و اقدام خواننده قادر خواهید بود مهارتهای خود را ارتقا دهید و برای اثر بعدی خود ایدهپردازی کنید. چطور میتوان تاثیر تبلیغنویسی را ارزیابی کرد؟ تا چه حد باید با تحلیل داده آشنا باشید؟ چه پارامترهایی را باید ملاک قرار دهید؟ و از چه ابزارهایی میتوانید استفاده کنید؟ تا انتهای این مقاله به پاسخ این سوالات خواهید رسید.
۱۰ شاخص برای سنجش اثربخشی تبلیغات
در تبلیغات محیطی هنوز شاخصهای دقیقی برای سنجش محتوا نداریم اما خوشبختانه میزان اثرگذاری آن در فضای وب قابل بررسی است. ابتدا باید پارامترهای مناسب را برای سنجش میزان اثربخشی تبلیغات خود مشخص کنید. البته این معیارها به فضای نشر کپی هم بستگی دارد. در ادامه ضمن نام بردن این پارامترها، ابزارهایی که برای سنجش آنها به کار میرود را هم معرفی میکنم.
۱. فروش یا اصلیترین سنجه اثربخشی تبلیغات
چه میزان فروش یا درآمد از کپی شما به سمت مجموعه هدایت شده است. این آمار توسط شرکت به شما ارایه میشود یا ابزارهای آن برای رصد کردن نتیجه در اختیارتان قرار داده میشود. سنجش تعداد فروش بستگی به بستر انتشار آگهی دارد. در صورتی که اثر شما لندینگ پیج یا در یک صفحه از وبسایت باشد، میتوان از ابزار آنالیتیکس استفاده و نتیجه را مشاهد کرد. در پلتفرمهای پرداختی مثل گوگل ادز، تبلیغات همسان (یکتانت)، افلیت مارکتینگ ( دیجی کالا) و … هم بهراحتی تعداد فروش قابل مشاهده است.
در صورتی که کپی به همراه لینک نباشد به واحد فروش تکیه کنید. در اغلب شرکتهای بزرگ، بخش فروش هنگام نهایی شدن خرید، نحوه آشنایی مشتری را از ایشان جویا میشود. همچنین از دایرکتها، تماسهای ورودی، خروجی انبار، تعداد استفاده از کد تخفیف مندرج در کپی و … هم میتوان به این آمار رسید.
۲. تعداد سرنخ ها
چند نفر حاضر شدند به کال تو اکشن شما جواب بدهند و اطلاعات خود را در لندینگ پیج یا وبسایت شما ثبت کنند. تعداد سرنخهای به دستآمده نشان از این دارد که کپی شما تا چه حد در جذب کاربران موفق عمل کرده است. اصولا برای اینکه کاربر حاضر شود اطلاعات خود را ثبت کند باید در مقابل درخواست خود، پیشنهادی قابل قبول برای او ارایه کنید. بهعنوان مثال ایمیل و شماره تلفن خود را ثبت کنند و ازای آن نکتههای آموزشی، مشاوره رایگان و … دریافت کنند.
برای چک کردن آمار سرنخها هم مانند فروش در صورتی که لینکی از پیج یا لندینگ پیج دارید؛ بسته به بستر نشر میتون از گزارشات آنالیتیکس یا پلتفرمهای پرداختی استفاده کرد.
راه دیگری برای سنجش این تعداد، کمک گرفتن از دوستان نازنین برنامهنویس است. آنها به راحتی میتوانند رباتی برای شما طراحی کنند که مرحله به مرحله مشتری را راهنمایی کند و اطلاعات لازم را از ایشان دریافت کند و در نهایت آماری از تعداد کلیک و نفراتی که اطلاعات خود را ثبت کردهاند را در اختیارتان قرار خواهند داد. حتما شما هم حداقل یکبار از این باتها استفاده کردهاید. پیشنهاد میکنم من بعد به آنها بیشتر دقت کنید. چرا که نوشتن مراحل و جملات هر مرحله در این باتها هم در محدوده کاری شما بهعنوان کپی رایتر قرار میگیرد. از طرفی با رصد کردن تعداد ریزش کاربران در هر مرحله و تعداد لید نهایی به نکات جالبی میرسید.
در این پارامتر علاوه بر تعداد سرنخ، باید کیفیت را هم جویا باشید. بهعنوان مثال ممکن است شما به دنبال دریافت اطلاعات افراد از استان تهران باشید اما غالب لیدهای دریافتی از شهرستانها باشد. در این صورت حتما باید تغییراتی در کپی خود ایجاد کنید.
نکته
۳. نرخ کلیک ( CTR)
کپی شما برای چند نفر آنقدر کنجکاو کننده و جذاب بوده است که بر روی آن کلیک کردهاند. برای افزایش میزان کلیک از قدرت تمام تکنیکها و کلماتی که تاکنون گفته شده است استفاده کنید؛ مثل ایجاد فوریت، حس انتخاب، عنوان دغدغه و راه حل و … . علاوه بر آنالیتیکس تمامی پلتفرمهای پرداخت هم آمار نرخ کلیک را در اختیارتان قرار میدهند. در شبکههای مجازی مثل اینستاگرام هم به راحتی در گزارش insight تعداد کلیک قابل مشاهد است.
میزان نرخ CTR مناسب کاملا بستگی به کسبوکار و بستر نشر دارد. اصولا هر کسبوکاری به مرور زمان به حدود متوسطی برای آن دست پیدا میکند و میتواند ملاک سنجش عملکردهای خود قرار دهد.
۴. نرخ تبدیل (conversion rate)
نرخ تبدیل برای همه انواع کپیها مهم است. نرخ تبدیل از تقسیم تعداد نفراتی که اقدام نهایی را انجام دادهاند به تعداد نفراتی که با تبلیغ تعامل داشتهاند، به دست میآید. البته انتخاب دو پارامتر برای تقسیم کاملا بستگی دارد که نرخ تبدیل کدام مرحله از فرایند فروش برای شما اهمیت دارد. اجازه بدهید شفافتر توضیح بدهم.
قیف آیدا را که در مقاله دوم به آن پرداختیم را در نظر بگیرید. بازدید، ایجاد علاقه، ایجاد تمایل و اکشن مراحل آن بود. برای اینکه بدانید در هر مرحله چطور عمل کردهاید باید نرخ تبدیل آن مرحله را نسبت به مرحله قبل آن محاسبه کنید. بهعنوان مثال برای اینکه بدانید در مرحله ایجاد علاقه چقدر نرخ تبدیل بوده است باید تعداد نفراتی که وارد این مرحله شدهاند را به تعداد کل نفراتی که آگهی را دیدهاند تقسیم کنید. یا بهعنوان مثال وقتی میبینید نرخ تبدیل اکشن نهایی به تعداد نفراتی که وارد صفحه خرید شدهاند (مرحله ایجاد تمایل) کم است متوجه میشوید باید در محتوای صفحه سبد خرید تغییراتی اعمال کنید.
نحوه محاسبه نرخ تبدیل
در طی بررسی نرخ تبدیل هر مرحله نکات ریز و بسیار مهمی را متوجه میشوید. اخیرا آژانس تبلیغاتی مدیااد نتیجه یک A/B تست از تبلیغ گوشی موبایل، را در پستی در اینستاگرام منتشر کرد که بهصورت زیر بود.
نتیجه به این صورت بوده است که گوشی سامسونگ ۵/۲ برابر بیشتر از گوشی آیفون نرخ تبدیل داشته است. این شرکت تاثیر درج مدل گوشی در تصویر را علت محتمل آن میداند. آگاهی از مدل و احتمالا علم به قیمت پایینتر سامسونگ به آیفون به تصمیمگیری مخاطب جهت داده است.
در اغلب پلتفرمهای پرداختی مثل ادوردز و همچنین آنالیتیکس امکان تعریف کردن هدف و کانورژن وجود دارد. بدین ترتیب میتوانید دیدگاه شفافتری نسبت به عملکرد خود در هر مرحله و رفتار مخاطب داشته باشید.
مقدار مناسب نرخ تبدیل کاملا بستگی به صنعت و کسبوکار دارد. آماری که «word stream» منتشر کرده است و ملاک آن نسبت اکشن نهایی به تعداد بازدید اولیه است را ببینید.
بیشترین نرخ تبدیل مربوط به آب و هوا با 3.3%، پزشکی با 2.94% و حوزه زیبایی با نرخ تبدیل 2.78% میباشد.
۵. نرخ پرش (bounce rate)
نرخ پرش، پارامتر درصدی از کاربران را نشان میدهد که وارد صفحه وبسایت یا لندینگ پیج شما شدهاند اما بدون هیچ اقدامی آن را ترک کردهاند. قبل از بررسی نرخ پرش، حتما اول از سرعت لود پیج مطمئن شوید. چون ممکن است قبل از لود پیج کاربر صفحه را ببندد. همچنین بررسی کنید که حتما در حال هدایت ترافیک درستی به این صفحه هستید. در صورتی که هر دو پارامتر در شرایط خوبی باشند، میتوانید نرخ پرش را ملاکی برای ارزیابی قرار دهید.
میانگین نرخ پرش برای بازدید صفحه ۵۵ درصد است. بنابراین اگر عددی با همین میزان دیدید دچار وحشت نشوید. البته از تلاش برای بهبود این نرخ دست نکشید. با آرامش نسبت به بهینهسازی محتوا اقدام کنید. راستی، این را هم فراموش نکنید که آگهی شما باید با لندینگ پیج یا صفحه وبسایت مرتبط باشد.
۶. مدت زمان حضور کاربر در صفحه (average session duration)
این پارامتر برای وبلاگها و وبسایتها کاربرد دارد. مسلما هر چه این زمان طولانی تر باشد یعنی محتوای شما برای خواننده قابل توجه بوده است. به همین دلیل برای بررسی و مطالعه آن زمان بیشتری صرف کرده است.
اگرچه گفته میشود که مدت زمان ایدهآل برای مدت زمان حضور دو دقیقه است اما باز هم بستگی به موضوع دارد. بهعنوان مثال شخصی که صفحه time.ir را باز میکند به احتمال زیاد تنها در چند ثانیه تاریخ را چک میکند و سپس صفحه را میبندد. پس لزوما نمیتوان گفت این آمار چند ثانیهای ایدهآل نیست.
همانطور که در درس قبل خواندید؛ در آنالیتیکس بخشی با نام رفتار مخاطب وجود دارد که میتوانید نرخ پرش، مدت زمان حضور در پیج و … را بررسی کنید.
۷. تعداد صفحات بازدید شده (Pages per session)
این پارامتر هم مربوط به وبسایت و وبلاگ است و تعداد صفحاتی را که کاربر در یکبار ورود به آن بازدید کرده است را نشان میهد. بازدید از صفحات بیشتر در هر بار ورود، گواهی بر مرتبط بودن محتوا، مناسب بودن آن، کیفیت و لینکدهی مناسب است. پس هر چه بیشتر باشد، خوشحالکنندهتر است. البته استاندارد غیر رسمی برای این عدد دو صفحه در هر بازدید است.
با این حال در صورت پایین بودن این مقدار، احتمالا روند اشتباهی را در پیش گرفته باشید که نیاز به اصلاح دارد. از لینکهای داخلی بیشتری استفاده کنید. تعداد کلیدهای کالتواکشن را بیشتر کنید. از مخاطب بخواهید در قسمت دیدگاهها نظر خود را ثبت کند، پست فلان پیج را ببیند، اطلاعات خود را وارد کند و ….
راستی در این پارامترهایی که برای وبسایتها گفته شد، حتما چک کنید که پیج در گوشی و تبلت هم نمایش خوبی داشته باشد.
این پارامتر در آنالیتیکس و در بخش مخاطبین قابل مشاهده است.
۸. KPIهای مهم برای برای کپی رایتینگ در ایمیل
نرخ باز شدن ایمیل (Open rate)
چند درصد از ایمیلهایی که به دست مخاطب رسیده است توسط ایشان باز شده است. حالا شما به من بگویید خوب یا بد بودن میزان این پارامتر نشاندهنده چیست؟
بله، عنوان ایمیل. در عنوان ایمیل ایجاد کنجکاوی باید معیار اصلی شما باشد. میتوان با استفاده از اسم شخص در عنوان او را کنجکاو کرد که ایمیل را باز کند. عبارات دیگری مثل “با یک ایمیل صاحب ماشین آفرود شوید” هم میتوانید این سوال را در ذهن او ایجاد کنید که چطور این کار امکانپذیر است.
البته البته البته دروغ و عبارات نامرتبط و فریبکارانه ممنوع! چون برای همیشه به «Spam»ها منتقل میشوید.
نرخ پاسخگویی به ایمیل (Reply rate)
اگر ایمیلی که ارسال کردهاید نیاز به دریافت پاسخ از مخاطب دارد و قابلیت «reply» داشته باشد؛ پس درصد پاسخگویی آن مهم است. در صورتی که در داخل محتوای ایمیل لینک به کار برده باشید، آمار آن هم از طریق آنالیتیکس قابل مشاهده است. شرکتها برای ایمیل مارکتینگ و ارسال ایمیل انبوه از سرویسهای مختلفی استفاده میکنند. در ایران بهعنوان نمونه سرویس نجوا یا پاکت را داریم. این سرویسها پنلی در اختیار شرکت قرار میدهند که پارامترهای مربوط به ایمیلهای ارسالی قابل مشاهده است.
برای اینکه با ایمیلنویسی بیشتر آشنا شوید؛ ما یک وبینار ضبط شده برای شما آماده کردهایم که میتوانید از طریق این لینک آن را مشاهده کنید.
۹. KPIهای مهم برای برای کپی رایتینگ در شبکههای مجازی
هر شبکه مجازی پارامترهایی را برای ارزیابی در اختیار کاربر قرار میدهد. برخی از آنها در قالب این فضاها مشترک است. اما چیزی که مسلم است هر چقدر بازخورد بیشتری از کاربر دریافت کنید یعنی موفقتر عمل کردهاید.
- میزان نشر (impressions)
- میزان دیده شدن (reach)
- تعداد کامنتها
- تعداد لایکها
- تعداد share: در توییتر تعداد ریتوییت یا کوت همین پارامتر را نشان میدهد.
- تعداد save
- میزان engagement rate
- تعداد کلیک: در پلتفرمهای تصویری مثل اینستاگرام و پینترست پارامتر website clicks یا sticker taps را داریم.
- نرخ پرش: در اینستاگرام این پارامتر به این صورت است که تعداد نفراتی که استوری شما را دیدهاند و به استوری قبلی یا بعدی رفتهاند یا بهطور کل از استوری خارج شدهاند، قابل مشاهده است.
تعداد شاخصها زیاد بودند؟ مطمئنم با قالب آنها آشنا بودهاید، بالاخص موارد مربوط به شبکههای اجتماعی. باقی موارد غالبا مربوط به ابزار گوگل آنالیتیکس بودند که در درس قبل تا حدودی با آنها آشنا شدهاید. با توجه به رایج بودن و کاربردی بودن آنها، در صورتی که بخواهید برای برندینگ شخصی خود وبسایت یا وبلاگی هم داشته باشید؛ پیشنهاد میکنیم وقت بیشتری صرف یادگیریشان بکنید. دادههایی که از آن دریافت میکنید به شدت راهنمای شما در سنجش میزان اثربخشی تبلیغات خواهد بود. حال که با سنجههای موفقیت کپیرایتینگ آشنا شدید؛ وقت آن است که به سراغ «میکروکپیهای دوستداشتنی» برویم. اما قبل از هرچیزی یک تمرینِ چالشی منتظر پاسخهای شماست.
تمرین (چالشی)
شما بهعنوان یک «کپیرایتر» سنجش میزان اثربخشی تبلیغات خود را در شبکههای اجتماعی چطور ارزیابی میکنید؟ از بین موارد زیر یکی را انتخاب کرده و توضیح دهید:
- پست تبلیغاتی در یک پیج عمومی
- استوری تبلیغاتی در پیج اینفلوئنسرها
- ریتوییت توسط اکانتهای تاثیرگذار
- نوشتن یک متن تبلیغاتی توسط بلاگرهای لینکدین
برای انتخاب بین اینستاگرام، توییتر و لینکدین به نظرم باید به نوع کسبوکار توجه کرد که تو کدوم پلتفرم اثربخشی بیشتری داره.
من فرض رو بر این میگذارم که تبلیغاتم برای یک محصول آرایشی و بهداشتیه. با این فرض، بهنظرم استوری تبلیغاتی تو پیج اینفلوئنسرها تأثیر بیشتری داشته باشه.
محصولات آرایشی و بهداشتی از محصولاتی هستن که معمولاً به توصِیه اشخاصی که از اونها استفاده کردن و راضی بودن، خریداری میشه. ضمن اینکه میتونیم براش پرسونای مشخص تعریف کنیم.
پس یه اینفلوئنسر که صحبتهاش مخاطب خاص داره و روی مخاطبهاش هم تأثیرگذار هست برای تبلیغات محصول آرایشی ما مناسبتره تا یک پیج عمومی که مخاطب عام داره و پرسونای ما توش گم میشه.
اینفلوئنسر میتونه از تجربۀ استفادۀ شخصی از محصول ما بگه و ما میتونیم تأثیری که تبلیغمون از زبان اینفلوئنسر روی مخاطب گذاشته رو بررسی کنیم.
برای محصول مورد نظر اول باید پرسونای هدف را بشناسیم. علایق، اهداف، افکار آنها را بدانیم. در مرحله ی بعدی از اینلوئنسر هایی که مخاطبان آنها شامل مشتریان ما میشوند استفاده کنیم.
برای مثال مخاطبان پیج های آشپزی معمولا دختران و زنان هستند پس اگر محصول ما مربوط به زنان است در این پیج ها خوب دیده میشود یا اینفلوئنسرهایی که در زمینه فشن و میک اپ فعالیت میکنند بر جامعه ی زیادی از زنان تاثیر میگذارند. معمولا اینفلوئنسرها هزینه های زیادی میگیرند اما میتوانیم برای انها از محصولات مان به صورت رایگان ارسال کنیم تا هزینه را کمتر دریافت کنند.
من فرض میکنم که محصولم یک دورۀ آموزش نوشتن جملات کوتاه است. بنابراین، ریتوئیت شدن توسط اکانتهای تأثیرگذار را انتخاب میکنم. زیرا توئیتر بستر جملات کوتاه است و اگر یک اکانت تأثیرگذار تبلیغ من را ریتوئیت کند، اثر آن خیلی بیشتر خواهد بود.
اگر صاحب اکانت، یک نویسندۀ جملات کوتاه یا اشعار کوتاه باشد، دیگر نور علی نور میشود! چون افرادی که او را دنبال میکنند به جملات کوتاه علاقهمندند. تازه احتمال ریتوئیت شدن تبلیغ، توسط اکانتهای دیگر هم وجود دارد.
استوری تبلیغاتی در پیج اینفلوئنسر
فرض من بر این است که پرسونای من یک رستوران تازه تاسیس دارد.
با دعوت از یک اینفلوئنسر که در این زمینه فعالیت دارد به طور مثال:( مستر تیستر) می داند که زودتر به نتیجه دلخواهش می رسد. چون هم فالوور زیادی دارد و هم جلب اعتماد کرده است. تعداد افرادی که به دنبال رستوران های خوب هستند پیج او را دنبال می کنند. بنابراین برای جذب مشتری استوری تبلیغاتی در پیج اینفلوئنسر برای او گزینه مناسبی است.
استوری تبلیغاتی در پیج اینفلوئنسرها؛
با توجه به اینکه در کپی رایتینگ نگاه نویسنده، گرفتن اقدام به عمل در راستای هدف است، پس به نظر می رسد باید پس از تهییج مخاطب و به اصطلاح پختن آن، سریع کار را تمام و یک فروش به کسب و کار اضافه کرد.
بستر استوری به دلیل سرزندگی و در لحظه بودن آن و همچنین امکان استفاده از ابزارهای جذاب و پویا و تعاملی، این امکان را فراهم می کند که با یک تکنیک داستان سرایی در چند استوری مخاطب را با خود همراه کرد و علاقه مندی و کنجکاوی و اشتیاق او را تحریک کرد و داستان را ورق زد. در نهایت با انگیختگی هیجان وی، آن سردرگمی و گنگی از تصمیم احساسی را که گرفته است، حل کنیم.
حالا موقع آن است که، با لینک دهی به یک صفحه لندینگ؛ او را هدایت کرد تا خرید یا اقدام مدنظر را انجام دهد. در صورتیکه در پست ها معمولا تمام این اهداف به این راحتی قابل اجرا نیست و احتمال کمتری دارد که مخاطب کپشن را بخواند یا اسلایدها را تا انتها ورق بزند و با ما همراه شود.
ضمن اینکه در پست اینستاگرام امکان لینک دهی مستقیم به سایت و صفحه فرود وجود ندارد، و ممکن است مخاطب تا از بایو و یا هر جای دیگری به صفحه فرود برسد در مسیر سفر مشتری گم شود.
البته باید خاطر نشان کرد که اگر همین استوری در پیج بلاگر مربوط به موضوع فعالیت باشد و نه صرفا یک اینفلونسر، که دامنه مخاطبان آن تنوع بیشتری دارد، موفق تر عمل خواهد کرد.
نکته قابل ذکر دیگر این است که امکان ردیابی اکشن های مخاطب در استوری، از قسمت اینسایت، کمک می کند تا رفتار وی را جزئی تر رصد کنیم. هرگاه که بیننده یک تبلیغ به مرحله ای برسد که دوست داشته باشد در مورد تبلیغ مورد نظر بیشتر بداند و مایل به ادامه آن باشد آنگاه می فهمیم که شخصی که کار طراحی و نگارش آن تبلیغ را بر عهده داشته است توانسته کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهد.
نکته قابل تامل دیگر در مزایای استوری این است که آن صمیمیت بیشتری احساس می شود و و به دلیل اعتماد بیشتری که در آن است، معمولا تعامل راحت تری صورت می گیرد که این خود باعث افزایش نرخ تبدیل خواهد بود.
در پلتفرم لینکدین و توئیتر به دلیل اینکه جامعه آماری کمتر و گزیده شده تری در آن فعالیت دارند، که عموما ریزبینانه و با نگاه تحلیلی و تخصصی نقد و بررسی می کنند، داستان متفاوت است که با توجه به هدف ها و استراتژی ها جدا می توان آنها را بررسی کرد. در نهایت جریان سازی اتفاق افتاده در توئیتر به اینستاگرا هم کشیده خواهد شد.
کسبوکار: فروشندهی لوازم آشپزخانه
تبلیغات: استوری تبلیغاتی توسط اینفلوئنسرهای حوزه آشپزی
مخاطبین پیجهای آشپزی عموما افراد علاقهمند به آشپزی هستند؛ بنابراین استفاده از لوازم آشپزی باکیفیت یکی از اولویتهای این افراد است؛ لذا درصد زیادی از مخاطبین هدف پیج فروش لوازم آشپزخانه، در پیجهای آشپزی هستند. تبلیغات در این پیجها میتواند بازدهی مناسبی برای کسبوکار داشته باشد.
بررسی میزان اثرگذاری:
با بررسی میزان KPIهای اینستاگرام از قبیل ریچ، ایمپرشن و تعداد فالوور جذب شده میتوان متوجه میزان اثرگذاری تبلیغات شد.
با فرض پست تبلیغاتی در یک پیج عمومی:
به تعداد ریچ توجه میکنم و مهمتر از آن تفاوت تعداد ریچ با تعداد لایک ها و کامنت ها است که موفقیت پست در جلب توجه مخاطب را نشان میدهد.
تعداد ایمپرشن ها برایم ارزشمند است چون میتواند نشانه ای از موفقیت کپی رایت در جلب توجه باشد.
به تعداد لایک ها توجه میکنم چون نشانه دیده شدن پست است اما ترجیح میدهم تعداد لایک ها را با تعداد لایک های سایر پست های پیج هم مقایسه کنم تا اگر تفاوت معنا داری وجود داشت بررسی بیشتری انجام دهم.
تعداد کامنت ها مهم است اما به نظر من محتوای کامنت ها حتما باید چک شود چون اطلاعات مهمی به کپی رایتر میدهد.
تعداد اشتراک گذاری و ذخیره از اهمیت زبادی برخوردار است و میتواند تاییدی بر دیده شدن و توجه مطلوب مخاطب است.
در کنار همه این موارد بررسی آمار فروش از زمان قرارگیری تبلیغ و مقایسه با زمان مشابه پیش از تبلیغ میتواند نشانگر اثر بخشی کلی تبلیغ باشد که البته نمیتوان فقط به کپی رایتر نسبت دارد.
استوری تبلیغاتی در پیج اینفلوئنسرها:
با توجه به پرسونای کسبوکار خود، اینفلوئنسر مورد نظر خود را انتخاب کرده و تبلیغات خود را از طریق پیج او منتشر میکنیم. بعد از انتشار استوری و با تعیین یک بازه زمانی خاص شاخصهای مختلف شبکه اجتماعی را بررسی میکنیم تا به میزان اثربخشی تبلیغات خود پی ببریم. هر اندازه شاخصها بهبود پیدا کنند، موفقیت ما در تبلیغات نشان خواهد داد.
• استوری تبلیغاتی در پیج اینفلوئنسرها
پس از بررسی اینفلوئنسرها، با توجه به ماهیت بیزینس، پرسونای مخاطب و هدف کمپین، اینفلوئنسری انتخاب میشود که مخاطبانش در راستای اهداف ما بوده و نرخ تعامل مناسبی هم داشته باشد. پس از آنکه از مناسب بودن بستر و تارگت، اطمینان یافتیم، میتوانیم تبلیغ را شروع کرده و سپس نتایج را بر اساس اهداف خود ارزیابی کنیم.
به عنوان مثال: در کمپینی با هدف اورنس، پس از انجام استوریهای تبلیغاتی با اینفلوئنسر، باید KPI های زیر بررسی شود:
میزان افزایش دنبالکننده
تعداد لایکها
Account Reach
تعداد کلیک
نرخ پرش استوری
پیش از شروع تبلیغ، بر اساس نرخ تعامل اینفلوئنسر میتوانیم میزان احتمالی افزایش دنبالکنندهها، Account Reach، تعداد کلیکها و … را تخمین بزنیم. پس از تبلیغ و با جمعآوری دادههای نهایی، آنها را مقایسه کرده تا متوجه شویم که چه میزان در دستیابی به استانداردها موفق بودیم. اگر نتایج بهتر بود، نشان از اثرگذاری مثبت تبلیغما است و بلعکس.
حال اگر هدف تبلیغات ما به جای اورنس، فروش بوده، باید تغییری در شاخصهای کلیدی داشته باشیم. مثلا
ROI از اهمیت زیادی برخوردار خواهد بود و یا نرخ کلیک به تعداد لایک برتری خواهد داشت.
محصول شرکت ما مثلا دستگاه قهوهساز خانگی است.
برای فروش c2b، اینستاگرام را انتخاب میکنم. تعامل در استوری بلاگرها بیشتر از پست پیجهای عمومیست. میزان اعتماد هم در پیج بلاگرها بیشتر است؛ پس انتخاب من = استوری تبلیغاتی در پیج اینفلوئنسرها.
بلاگری را انتخاب میکنم که مخاطبان جوان و شاغل بیشتری داشته باشد. سبک زندگی خودش و مخاطبانش بالای متوسط باشد. اینگیجمنت ریتش به تناسب فالورهایش بالا باشد. از روزمرگیهایش از آشپزخانه و نوشیدنیها بگذارد. تبلیغات قبلی او مفید باشد. زیاد تبلیغات نکند.
ــــــــــــــــــــــــ
برای استوری لینک لندینگ میگذارم.
آمار Insights را بعد از ۲۴ساعت از بلاگر میگیرم.
میزان impressions رو با reach مقایسه میکنم. اگر اختلاف زیادی داشته باشند و ایمپرشن خیلی بالاتر باشد، یعنی تبلیغ من ارزشمند بود.
عدد next story و exits رو چک میکنم. اگر تعداد بالا باشد یعنی تبلیغم افراد را جذب نکرد.
میزان share را چک میکنم. اگر بالا باشد نشاندهنده ایجاد هیجان در مخاطب است.
میزان back را چک میکنم. اگر بالا باشد بسیار اتفاق خوشایندی است. یعنی مخاطب را به فکر فرو برده که او نمی تواند به راحتی از سر تبلیغ من بگذرد. به عبارتی گیر افتاده است.
reply را چک میکنم. از بلاگر میپرسم که چه ریپلایهایی دریافت کرده و مردم چه گفتهاند؟ سوالات بیشتری پرسیدند؟ مشکل اعتماد داشتند یا مشکل قیمت؟ دغدغهشان در دایرکت چه بوده؟
لینک کلیک را چک میکنم. بین میزان ریچ و لینک کلیک باید نسبت معقولی باشد. اگر کمتر بود یعنی تبلیغ جای کار بیشتری دارد.
به سایت مراجعه میکنم و آمار ورودیها به لندینگ پیج، میزان لیدهایی که دریافت کردیم و میزان کلیک روی دکمه خرید را مقایسه میکنم. اگر آمار خوب و رضایتبخش بود، نشاندهنده کپی درست من است. اگر خیر؛ آن را اصلاح می کنم و نواقصش را برطرف میکنم.
انتخاب از بین گزینههای تبلیغاتی بین اینستاگرام، پیج عمومی، لینکدین و توییتر کاملا بستگی نزدیک به نوع مخاطب و میزان حضور او در شبکه اینترنت را دارد. همچنین میزان اثربخشی مخاطب هم در تاثیرپذیری تبلیغ اهمیت بسیار بالایی دارد. بسته به نوع پرسونا و میزان حضور آن انتخاب هر یک از این گزینهها برای تبلیغات در صفحههای مهم و تاثیرگذار نتایج خوبی به دنبال دارد.
به طور مثال برای تبلیغ لوازم آرایشی یا پوشاک میتوان از تبلیغات اینفلوئنسرهای اینستاگرام استفاده کرد. فقط باید توجه کرد که اینفلوئنسر مربوطه در این زمینه تاثیرگذار باشد و در این حوزه فعالیت کند مثلا به اینفلوئنسر دکوراسیون داخلی تبلیغ لوارم آرایشی ندهیم. یکی دیگر از روشهای تاثیرگذار میتواند ریتوییت در توییتهای افراد مشهور و سلبریتیها باشد مثلا اگر جنیفر لوپز از مارک لوازم آرایشی خود در توییر توییت بگذارد تبلیغ کارآمد و نتیجه بخشی خواهد بود.
این در حالی است که مخاطبین لینکدین اکثرا متخصصین هستند و چنین تبلیغاتی در این فضا بازخورد خوبی نخواهد داشت. در فضای لینکدین انواع آموزشها، رویدادها و وبینارهای تخصصی برای تبلیغ و معرفی بازخورد خوبی خواهد داشت.
در سایتهای عمومی بستگی به موضوع سایت دارد مثلا در سایت زومیت انواع گوشی و لوازم تکنولوژی برای تبلیغات مناسب است و احتمالا بازخورد بالایی داشته باشد.
بنابراین در هنگام تبلیغات در هر بستری میبایست به پرسونای خریدار، پرسونای مخاطب اون شبکه، میزان بازخورد و ویو پیج یا سایت و دیگر عوامل توجه داشت.
من مت.جه سوال نشدم
.
اگر منظور شما از سنجش تبلیغ خود یک فرایند آزمایش همچون A/B تست است که توسط خود ما انچام میشود من استوری تبلیغاتی درپیج یک اینفلوئنسر را انتخاب میکنم، چرا که استوری امکان اجرای قیف آیدا را به ما میدهد و با ترکیب ازدید استوری اینفلوئنسر و بازدید و لایت پست خود و در نهایت تعداد فروش در بازه خاص میتوان یک گزارش کامل داشت.
.
اما اگر منظور شما برسی تاثیر گذاری تبلیغ پس از انتشار باشد من ریتوییت کردن توسط اشخاص تاثیر گذار را در این بخش انتخاب میکنم، چرا که باقی گزینهها تنها با پرداخت هزینه قابل انجام است ولی اگر فرد تاثیرگذاری خود این تبلیغ را بازنشر دهد یعنی قصد نظر دهی در مورد آن را دارد و میتوان از جمع بازخورد او و سایر کاربرانی که با او همراه هستند یک خروجی خوب از تبلیغات مع آوری کرد.
پست تبلیغاتی در یک پیج عمومی:
محصول ما یک صندوق فروشگاهی تحت وب است که پرسونای آن صاحبان کسبوکارهای کوچکی هستند که یک پیج برای آگاهی برند و فروششان در اینستاگرام دارند.
با توجه به نیاز این افراد برای آشنایی با روشهای مختلف فروش، هماهنگی بین کانالهای فروش و تبلیغات یک پست آموزشی اینستاگرامی که در انتها کالتواکشن مشاوره رایگان دارد، در یک پیج اینفلوئنسر این حوزه قرار میدهیم.
برای سنجش عملکرد تبلیغ به ریچ و ایمپرشن توجه میکنیم. اینکه میزان دیده شدن و میزان نشر آن چقدر بوده و چه تعداد کامنت، لایک و ارسال وجود داشته است. چقدر به تعداد فالورهای صفحه ما افزوده شده و چه تعداد نسبت به محصول ما کنجکاو هستند و در پست و دایرکت سوال میپرسند و پیگیری میکنند. و در نهایت چه تعداد منجر به خرید محصول و استفاده از خدمات ما میشود.
پست تبلیغاتی در پیج عمومی:
بعد از آماده شدن محتوا و تصمیم به تبلیغات در یک پیج عمومی ابتدا اهداف مورد نظری که از انتشار این تبلیغ دارم را مشخص می کنم.
اهداف میتونه شامل موارد زیرباشه:
1- برند آگاهی 2- افایش فالوور 3- افزایش فروش و …
پس اگر من هدف اول را دنبال کنم: پارامتر میزان دیده شدن، میزان نشر و بازدید از پروفایل برای من اهمیت دارد.
اگر به دنبال افزایش فالوور هستم باید تعداد لایک، کامنت، ذخیره پست و اشتراک گذاری پست را بررسی کنم زیرا این پارامترها عواملی هستند که در نرخ تعامل اثرگذارند و در نهایت اگه رتبه خوبی بتوانم در این نرخ تعامل کسب کنم وارد اکسپلور میشم که در نهایت منجر به دیده شدن و افزایش فالوور میگردد.
اگر هدف افزایش فروش باشد: پس تعداد کلیک ها روی لینک خرید اهمیت بالایی دارد، حالتهایی که پیش می آید و باید بررسی شود: 1- اگر تعداد کلیک پایین باشد باید بررسی شود و نقطه ضعف تبلیغ در آن مشخص شود 2- اگر تعداد کلیک بالا باشد ولی خرید نهایی انجام نگیرد باید دلیل عدم اقدام به خرید توسط مخاطب بررسی شود 3- تعداد کلیک بالا باشد و فروش هم صورت گرفته باشد باید بتوانیم نقطه قوت این تبلیغ را بررسی کنیم تا در تبلیغ های آینده از آن بهره مندشویم.
استوری تبلیغاتی در پیج اینفلوئنسرها
از انجایی که باید تبلیغات هدفمند باشد و بیشترین بازدهی را از ان داشته باشیم باید مخاطب خود را بشناسیم و کانالیی که بیشتر مخاطب ما در آن حضور دارد را پیدا کنیم. اینفلوئنسرها از انجایی که مخاطبین هدف خود را دارند ما میتوانیم بااینفولنسر هایی که بیشتر مخاطب هدف ما با او مشترک هستند ارتباط بگیرم
چرا که ما تبلیغات رو هدف مند و با تحلیل مخاطب مینویسم پس باید برای گرفتن بازخورد و اثر گزاری آن در جایی منتشر کنیم که بیشترین مخاطب ما حضور دارد که بنظر من پیج های اینفلوئنسری مناسب است ما بین موارد بیان شده در سوال